رد شدن به محتوای اصلی

نخستین گام عملی

مقدمهٔ ۲۰۲۳

فوریهٔ ۲۰۲۳

ما این جزوه را که در دسامبر ۱۹۸۰ به عنوان مکمل شمارهٔ ۱۲۴ از «لوتتا کمونیستا» به چاپ رسید — با اصلاحات و اضافات — دوباره منتشر می‌کنیم.

مطالب موجود، همانند آن زمان، به مفهوم لنینیستی حزب، اهداف و مقاصد تعهدات ملموس از طرف کسانی که به مواضع سیاسی انترناسیونالیسم کمونیستی باور دارند می‌پردازند.

با گذشت بیش از چهار دهه از چاپ قبلی، در دنیای امپریالیستی‌ای هستیم که به‌طور کامل تغییر کرده است.

در آن زمان، دوقطبی‌بودن آمریکا-اتحاد جماهیر شوروی بی‌چون و چرا بود؛ مسکو، سوسیالیسم دروغین، هنوز نقش اصلی در روابط بین‌الملل داشت؛ واشنگتن به تازگی رونالد ریگان را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کرده بود، که در طول دههٔ ۱۹۸۰ مبتکر راه‌اندازی کمپین تسلیحاتی عظیمی بود که اتحاد جماهیر شوروی سعی داشت با آن مقابله کند، اما در آغاز دههٔ بعد با شکست مواجه شد؛ در اروپا، دیوار برلین هنوز پابرجا بود، همانند «پردهٔ آهنین»، کومکون و پیمان ورشو؛ در آسیا، چین به تازگی درهای خود را به روی بازار جهانی باز کرده بود (۱۹۷۸).

امروز، ما در دنیای چندقطبی‌ای زندگی می‌کنیم که توسط بازیگران امپریالیستی با اندازه‌های قاره‌ای مشخص می‌شود؛ نظم جهانی به دلیل چالش چین در برابر آن در بحران است؛ آمریکا با ابهامات مربوط به مرحله جدیدی از زوال نسبی خود روبروست؛ امپریالیسم اروپا بله، قدرت‌های خود را ساختار داده است، از جمله قدرت پولی که توسط بانک مرکزی اروپا فدرال نگهداری می‌شود، اما در زمینه متمرکزسازی سیاست خارجی و دفاعی با تأخیر استراتژیک جدی مواجه است.

مارکسیسم جایگاه خود را از دست نداده است؛ در طول زمان، اعتبار و باروری خود را به عنوان علم تغییر اجتماعی ثابت کرده است.

یکی از آموزه‌های آن این است که وحدت و جدایی دو ویژگی امپریالیسم واحد هستند که به طور جدایی‌ناپذیری در هم تنیده شده‌اند. در زمان دوم مرحله استراتژیک جدید که ما در آن زندگی می‌کنیم، ترکیب مخلوط بین این دو عنصر کمی بیشتر به سمت جدایی و کمتر به سمت وحدت است.

قدرت‌های بزرگ روابط خود را از طریق دو دست مذاکره و درگیری مدیریت می‌کنند. اما جنگ در اوکراین و تسلیحات گسترده عمومی — با آلمان و ژاپن، که در جنگ جهانی دوم شکست خوردند، در خط مقدم به لحاظ میزان هزینه — نشان می‌دهند که دمای رقابت جهانی به شدت افزایش یافته است.

چهار دهه اخیر همچنین روش‌های مشارکت سیاسی را به شدت تغییر داده‌اند. در آن زمان، احزاب سیاسی سازمان‌های گسترده، فعال و با پیروی خاصی بودند؛ امروز آن‌ها به کمیته‌های انتخاباتی تقلیل یافته‌اند. شبکه‌های اجتماعی وجود نداشتند و تلویزیون به طور کامل مرکز فعالیت سیاسی آن‌ها نشده بود؛ امروز دموکراسی تلویزیونی و شبکه‌ای زمان‌بندی‌های وعده‌ها و تبلیغات معمول سیاست پارلمانی آن‌ها را تعیین می‌کند، که البته کمتر و کمتر پیروی می‌شود. ارتباطات از طریق استدلال‌ها و دلایل انجام می‌شد که نمی‌توانستند در ۲۸۰ کاراکتر معروف توییتر یا در یک پست عکس در فیس‌بوک یا اینستاگرام امروزی فشرده شوند.

اما اگر دقیق نگاه کنیم، یک عنصر ثابت در این دوره وجود دارد: نشریه ماهانه ما «لوتتا کمونیستا» و پخش فعال آن. صفحات آن افزایش یافته‌اند، همان‌طور که تأثیرگذاری آن: این نتیجه‌ای است که به لطف مفهوم لنینیستی روزنامه به عنوان «سازمان‌دهنده جمعی» به دست آمده است.

در اطراف تدوین استراتژیک، ساختار یک بدنه فعال و مبارز شکل گرفته است که به وظایف ملموس سازمان‌دهی مشغول است. ویژگی‌های جدیت علمی و مقالات «سخت» آن برای پخش‌کنندگان، خوانندگان و حامیان به عنوان تحریکی برای بالا بردن نگاه به جهان است، بدون اینکه به سطح «آسان» کلیشه‌های غالب و اشکال سیاسی آن‌ها تنزل یابد.

پخش و خود‌تأمین مالی به ویژگی‌های متمایز فعالیت ما تبدیل شده‌اند، در تضاد کامل با سیاست نمایش یا افسانه "جنبش‌ها": ما یک نظرسنجی گسترده دائمی بین توده‌های واقعی انجام می‌دهیم، برای شناخت روان‌شناسی‌های اجتماعی و ایدئولوژی‌های آن‌ها بدون اینکه مغلوب آن‌ها شویم، بدون اینکه توسط آن‌ها کشیده شویم.

شبکه انجمن‌های کارگری، که به مرور زمان با انتشار روزنامه تأسیس شده است، از ابتدای بحران پاندمی امکان یک داوطلبانه گسترده همبستگی را فراهم کرده است، که به نوبه خود می‌تواند تسریع استقرار انترناسیونالیسم کمونیستی را ممکن سازد. این وظیفه امروز حیاتی و فوری است.

فضای روابط بین دولت‌های بزرگ طوفانی است، دفترهای دیپلماتیک قدرت‌های اصلی حتی تهدید به استفاده از سلاح هسته‌ای می‌کنند، منابع معتبر بورژوایی حتی از جنگ جهانی سوم می‌ترسند.

انتشار روزنامه لنینیستی، «سازمان‌دهنده جمعی»، «اولین گام عملی» مخالفت انترناسیونالیستی با بربریت امپریالیسم است.


مقدمهٔ ۱۹۸۰

دسامبر ۱۹۸۰

در این جزوه، مجموعه‌ای از مقالات برگرفته از تالیفات گسترده لنینیستی در مورد مفهوم حزب و وظایف سازمانی و عملی کمونیست‌های انقلابی را جمع‌آوری کرده‌ایم.

دوره زمانی مورد نظر گسترده است، به طور دقیقاً هفده سال، از سال ۱۸۹۷، زمانی که بنیادهای حزب بلشویک گذاشته شد، تا سال ۱۹۱۴، سال انفجار غم‌انگیز اولین جنگ جهانی امپریالیستی که در آن سازمان لنینیستی به نبردی سخت پرداخته و به عنوان یک قلعه در دفاع از اصول بین‌المللی‌گرایی پرولتری ایستادگی می‌کند.

در این بازه زمانی، که در مقایسه با زندگی فرد طولانی ولی در مقایسه با زندگی طبقات کوتاه است، حزب به بلوغ می‌رسد، رشد می‌کند، کادرهای خود را بر اساس یک «پایه نظری گرانیتی» در یک مبارزه چندوجهی و از طریق کاربرد مداوم روش کار بلشویکی در هر شرایطی، هر چند که «خاکستری» باشد، شکل می‌دهد.

روشنفکران خرده‌بورژوا که بیشتر تمایل به «زبان درازی» دارند یا «قهرمانان فریاد انقلابی» ممکن است با تحقیر بینی خود را «در مقابل این وظیفه ساده و بی‌گناه که به‌سرعت و بلافاصله جلب توجه نمی‌کند» چین دهند.

اما این وظیفه تمام ارزش و فایده خود را حتی در «سال‌های سخت» ضدانقلاب نیز نشان می‌دهد، که اجازه می‌دهد تا «با افتخار از یک وضعیت سنگین خارج شویم، نه از طریق هیستری، بلکه از طریق کار مداوم و پایدار» (لنین، ۱۹۰۸) و حزب را برای آینده آماده و توسعه دهیم.

لنینیسم در تاریخ جنبش کارگری گذر از تبلیغات ساده به عمل انقلابی کاملاً آگاهانه را نمایان کرد. این جنبش یک ارگانیزم ایجاد کرد که بسیار بیشتر از یک گروه تبلیغ‌گر بود که به علت انقلابی اختصاص یافته بودند، بلکه یک حزب استراتژیست، تاکتیک‌شناس و سازمان‌دهنده‌های خستگی‌ناپذیر بود. این حزب ساختاری مناسب برای وظایف تاریخی که به خود تعیین کرده بود، به وجود آورد. مفهوم آن را توسعه داد.

این ابزار را که همانند فولاد محکم بر اصول بود، با «انعطاف‌پذیری لازم و توانایی برای تطبیق فوری با شرایط مختلف و همیشه متغیر مبارزه» (لنین، ۱۹۰۲) آموخت.

ابزاری که به‌طور واقعی در مبارزه طبقاتی در روسیه و جهان مداخله کرد. و این مبارزه اعتبار کامل آن را نشان داد.

در سال ۱۹۰۲ لنین نوشت که «سوسیال‌دموکراسی [بلشویسم] نماینده طبقه کارگر نه تنها در روابطش با یک گروه از کارفرمایان، بلکه با دولت، به عنوان یک نیروی سیاسی سازمان‌یافته است. بنابراین، واضح است [...] که سوسیال‌دموکرات‌ها [بلشویک‌ها] نه تنها نمی‌توانند به مبارزه اقتصادی محدود شوند، بلکه حتی نمی‌توانند بپذیرند که سازمان‌دهی افشای اقتصادی بخش غالب فعالیت‌های آن‌ها باشد. ما باید به‌طور فعال به آموزش سیاسی طبقه کارگر و توسعه آگاهی سیاسی آن در تمام جوانب بپردازیم».

بنابراین، ارتقای آگاهی سیاسی بهترین بخش طبقه تا رسیدن به نتیجه‌گیری‌های دقیق در مورد نیاز به عمل عملی و دخالت شخصی.

تا به «آماده‌سازی افرادی که تمام زندگی خود را به انقلاب اختصاص دهند، نه فقط شب‌های آزاد خود» همان‌طور که لنین در سال ۱۹۰۰ در شماره اول "Iskra" می‌گوید. این نیاز به کار عملی، در نهایت، نخ تسبیح مجموعه زیر است.

در این زمینه‌ها، حجم مطالب تالیف‌شده توسط لنین بسیار عظیم است و مجموعه مقالاتی که ارائه می‌دهیم به‌هیچ‌وجه تصویر کاملی از موضوع را ارائه نمی‌دهد.

علاوه بر این، این امر در اهداف ما قرار ندارد.

اهداف، در واقع، بسیار متواضع‌تر هستند، و عبارتند از ارائه چند نقطه مرجع و تأمل، مبتنی بر تجربه بلشویکی، به کارگران هوادار حزب ما که امروز آماده می‌شوند تا «اولین قدم عملی» را بردارند.